دختران ارمنی

 

جمال زاده:  دختران ارمنی موهای خود را از ته تراشیده بودند وکاملاٌ کچل بودند و علت آن بود

که مبادا مردان ترک و عرب بجان آنها بیفتند

مشاهدات نویسنده نامدار ایرانی،
سید محمدعلی جمال زاده

سید محمد علی جمال زاده نویسنده نامدار ایرانی و ابداع کننده قصه نویسی نوین فارسی نویسنده کتابهای یکی بود یکی نبود ، دارالمجانین ، راه آب و ... درست در روزهایی که ارمنیان عثمانی در بیابانها آواره شده و عفریت مرگ بر فراز سرشان پر و بال می زد از این سرزمین مرگ و جنایت گذشت .  وی مشاهدات خود را تحت عنوان «  مشاهدات شخصی من در جنگ جهانی اول » به رشته تحریر درآورده است .  وی تاکید می کند آنچه در این گفتار آمده همه چیزها و وقایعی است که بشخصه شاهد آن بوده و بچشم خود دیده است .  او که در بهار 1915 از برلن عازم بغداد بود ابتدا به استامبول و سپس به حلب و بغداد رفت و از همان راه نیز باز گشت .

« با گاری و عربانه از بغداد و حلب بجانب استامبول براه افتادیم .  از همان منزل اول با گروه های زیاد از ارامنه مواجه شدیم که بصورت عجیبی که باور کردنی نیست و ژاندارمهای مسلح و سوار ترک آنها را پیاده بجانب مرگ و هلاک میراندند .  ابتدا موجب نهایت تعجب ما گردید ولی کم کم عادت کردیم که حتی دیگر نگاه هم نمی کردیم و الحق که نگاه کردن هم نداشت .  صدها زنان و مردان ارمنی را با کودکانشان بحال زاری بضرب شلاق و اسلحه پیاده و ناتوان بجلو می راندند .  در میان مردها جوان دیده نمی شد چون تمام جوانان را یا به میدان جنگ فرستاده یا محض احتیاط ( ملحق شدن به قشون روس ) بقتل رسانده بودند .  دختران ارمنی موهای خود را از ته تراشیده بودند وکاملاٌ کچل بودند و علت آن بود که مبادا مردان ترک و عرب بجان آنها بیفتند .  دو سه تن ژاندارم بر اسب سوار این گروه ها را درست مانند گله گوسفند بضرب شلاق بجلو می راند .  اگر کسی از آن اسیران از فرط خستگی و ناتوانی و یا برای قضای حاجب بعقب می ماند .  برای ابد بعقب مانده بود و ناله و زاری کسانش بی ثمر بود و از اینرو فاصله به فاصله کسانی از زن و مرد ارمنی را میدیدیم که در کنار جاده افتاده اند و مرده اند یا در حال جان دادن و نزع بودند .  بعدها شنیده شد که بعضی از ساکنان جوان آن صفحات در طریق اطفا آتش شهوات حرمت دخترانی از ارامنه را که در حال نزع بوده و یا مرده بودند نگاه نداشته بودند .  خود ما که خط سیرمان در طول ساحل غربی فرات بود و روزی نمی گذشت که نعشهایی را در رودخانه نمیدیدیم که آب آنها را با خود نمی برد . شبی از شبها در جایی منزل کردیم که نسبتاٌ آباد بود و توانستیم از ساکنان آن بره ای بخریم و سر ببریم و کباب کنیم دل و روده بره را همان نزدیکی خالی کرده بودیم .  مایع سبز رنگی بود بشکل آش مایعی ناگهان دیدیم که جمعی از ارامنه که ژاندارمها آنها را در جوار ما منزل داده بودند .  با حرص و ولع هرچه تمامتر بروی آن مایع افتاده اند و مشغول خوردن آن هستند منظره ای بود که هرگز فراموشم نشده است .  باز روزی دیگر در جایی اطراق کردیم که قافله بزرگی از همین ارامنه در تحت مراقبت سوارهای پلیس عثمانی در آنجا اقامت داشتند .  یک زن ارمنی با صورت و قیافه مردگان بمن نزدیک شد و به زبان فرانسه گفت : « ترا بخدا این دو نگین الماس را از من بخر و در عوض قدری خوراکی بما بده که بچه هایم از گرسنگی دارند هلاک می شوند »  .  باور بفرمائید که الماسها را نگرفتم و قدری خوراک به او دادم خوراک خودمان هم کم کم ته کشیده بود و چون هنوز روزها مانده بود که به حلب برسیم دچار دست تنگی شده بودیم .  به حلب رسیدیم .  در مهمانخانه بزرگی منزل کردیم که « مهمانخانه پرنس » نام داشت و صاحبش یک نفر ارمنی بود .  هراسان نزد ما آمد که جمال پاشا وارد حلب شده و در همین مهمانخانه منزل دارد و میترسم مرا بگیرند و بقتل برسانند و مهمانخانه را ضبط نمایند .  بالتماس و تضرع درخواست مینمود که ما به نزد جمال پاشا که به قساوت معروف شده بود رفته وساطت کنیم .  می گفت شما اشخاص محترمی هستید و ممکن است وساطت شما بی اثر نماند .  ولی بی اثر ماند و چند ساعت پس از آن معلوم شد که آن مرد ارمنی را گرفته و به بیروت و آن حوالی فرستاده اند و معروف بود که در آنجا قتلگاه بزرگی تشکیل یافته است .  خلاصه آنکه روزهای عجیبی را گذراندیم .  حکم یک کابوس بسیار هولناکی را برای من پیدا کرده است که گاهی بمناسبتی بر وجودم تسلط پیدا می کند و ناراحتم می سازد و آزارم می دهد .

ژنو 25 خرداد 1350   سید محمد علی جمال زاده

آنچه خواندید خلاصه ای بود از مشاهدات سید محمد علی جمال زاده از کشتار ارامنه در عثمانی

گردآورنده  آ. الله وردی

قتل عام ارامنه درترکیه 1915

قبل از آغاز جنگ جهانی اول (1914) حدود دو و نیم میلیون نفر ارمنی در قلمرو امپراطوری عثمانی زندگی می کردند ، اما پس از سال 1923 یعنی بعد از قتل عام نهایی ارامنه فقط تعدادی اندک (50,000 نفر ) آنهم در شرایطی بسیار اسفناک در قسطنطنیه ، استامبول امروزی ، زندگی می کردند .  پس بقیه کجا رفتند ؟

هنگامیکه در تابستان سال 1914 دنیا در آتش جنگ جهانی اول شعله ور شد و توجه اروپائیان به رویدادهای جنگ معطوف گردید، دولت وقت ترکیه فرصت مناسبی یافت تا مساله ارامنه را برای همیشه حل کند. کاری که هیچکدام از سلاطین قبلی عثمانیان و بویژه سلطان عبدالحمید موفق به انجام آن نشده بودند یا بهتر بگوئیم فرصت آن را بدست نیاورده بودند .  در آن زمان ترکان جوان تحت کمیته اتحاد و ترقی ، زمام امور را در دست داشتند .  سه تن از رهبران اصلی این حزب به نامهای محمد طلعت پاشا وزیر اعطم وقت ترکیه ، اسماعیل انور پاشا وزیر جنگ و احمد جمال پاشا و.یر درایداری که اندیشه های پان ترکیستی نژاد پرستانه و گرایش به آلمان داشتند،  در راس امور قرار گرفتند .  انهدام کامل نژاد ارمنی توسط این کمیته و بویژه سه شخص فوق به شکلی دقیق ، برنامه ریزی شده و محرمانه طرح ریزی شد .

آنها برای اجرای این سیاست غیر انسانی ، ابتدا مردان بین 15 تا 50 ساله را به بهانه بردن به جبهه های نبرد به ارتش فراخواندند .  همچنین دستور صادر شد هر کس که اسلحه دارد باید به ارتش تحویل دهد و هر آنچه که ممکن است در خلال جنگ مورد احتیاج ارتش قرار گیرد نظیر لباس ، قاطر ، غذا و غیره را ضبط خواهد نمود .  ولی جالب آنجاست که دولت فقط اموال ارامنه را به نفع ارتش ضبط می نمود .  ماموران جمع آوری اموال وقتی به خانه های ارمنی وارد می شدند ، همه چیز را اعم از اینکه مورد احتیاج ارتش باشد یا نباشد ، نظیر لباسهای زنانه ، اشیای زینتی و تزئینی و غیره را جمع کرده و با خود می بردند .

سرانجام در روز 24 آوریل 1915 بدستور دولت عثمانی حدود 300 نفر از رهبران، روحانیون، اندیشمندان، نویسندگان و سیاستمداران ارمنی دستگیر شده و پس از انتقال به کشتارگاه همگی آنها بجز اسقفی به نام کومیتاس « او نیز هوش و هواس خود را در اثر آنچه که دیده بود ، از دست داد »  بطرز فجیعی سلاخی شدند و این سرآغاز قتل عام بود.  همچنین در همان روز حدود 5000 نفر از ارامنه استامبول در کوچه ها و منازلشان بقتل می رسند .

کوچ اجباری ارامنه از موطن اجدادی خود در ارمنستان ترکیه       

کوچ اجباری ارامنه از موطن اجدادی خود در ارمنستان ترکیه   

آنان سپس سربازان ارمنی در جبهه های جنگ را خلع سلاح کرده و پس از انتقال آنان به گردان های بیکاری در پشت جبهه « راه سازی و خدمات »  آنان را گروه گروه بقتل رساندند .  رهبران و کسانیکه توانایی هدایت و رهبری مردم را داشتند .  بقتل رسیدند ، مردان و کسانیکه نیروی مقاومت جامعه ارمنی محسوب می شدند .  در ارتش بقتل رسیدند .  حالا دیگر دولت بزرگ عثمانی مانده بود و ملت بی دفاع ارمنی بدون هیچ رهبر و مغز متفکری .  دیگر چه چیز می توانست مانع اجرای سیاست ضد بشری آنان گردد ؟

سرانجام زمانیکه اوضاع بر وفق مراد بود، آنها به شهرها و روستاهای ارمنی نشین رفته و آنها را به این بهانه که در منطقه جنگی قرار دارند و باید به جاهای امن منتقل شوند ، از خانه هایشان بیرون کشیدند .  ماموران حتی فرصت نمی دادند تا آنان غذا ، لباس و لوازم ضروری را به همراه خود بردارند .  آنان دسته های ارمنی را که بیشتر آنها را زنان ، کودکان و سالخوردگان تشکیل می دادند ، بصورت کاروان هایی بطرف تبعیدگاه روانه می ساختند .  تبعید گاهی که برای آنان در نظر گرفته شده بود،  صحرای مرکزی سوریه واقع در منطقه درالزور در نزدیکی شهر حلب  بود، جائیکه قرار بود در زیر آفتاب سوزان از تشنگی و گرسنگی بمیرند .  ماموران ترک از رسیدن هر گونه آذوقه و مواد غذایی به ارامنه ، به شدت جلوگیری می کردند .

دولت برای سرعت بخشیدن به کشتار ارامنه ، گروه هایی را از زندانیان جنایتکار و بیرحم ترک و کرد ، تشکیل داد .  آن زندانیان به شرط شرکت در کشتار کاروان های تبعیدی ارمنی از زندان آزاد می گشتند .  آنها در سر راه مسیر کاروان های تبعیدی قرار گرفته و تا آخرین نفر را به وحشیانه ترین شکل قتل عام می کردند و اندک چیزهایی هم که داشتند غارت می کردند .  هر شب تا به صبح چندین نفر از افراد هر کاروان کشته و چندین دختر ربوده می شدند .  آنان تعداد مردان معدودی را هم که در دسته ها بودند، از دسته ها جدا کرده و بطر فجیعی قصابی می کردند .  زنان خوش صورت ارمنی را جدا کرده و با خود می بردند .  ژاندارمهای ترک تبعیدیان را زیر تازیانه و شلاق و با سر نیزه به جلو می راندند .  کودکان را از مادران خود جدا کرده و بقتل می رساندند تا راحت تر بجلو حرکت کنند . 

نقشه کوچ اجباری ارامنه و مکانهای قتل عام

نقشه کوچ اجباری ارامنه و مکانهای قتل عام

دختران ارمنی برای آنکه آتش شهوت ژاندارمها ناموس آنها را نشانه نرود ، گیسوان خود را کاملاٌ می تراشیدند و یا سر و صورت خود را می پوشانیدند .  ماموران ترک و ساکنین محلی برای خاموش کردن آتش شهوت خود ، حتی از تجاوز به اجساد زنان مرده کاروان نیز  خودداری نمی کردند. در بسیاری از موارد از یک کاروان چند ده هزار نفری  فقط عده ای انگشت شمار به تبعیدگاه می رسید و در اغلب موارد همگی تلف شده  یا  قتل عام  می شدند  و

 هیچکس از یک کاروان به تبعید گاه که همانا صحرای سوزان سوریه بود نمی رسید .  مادران ارمنی برای آنکه کودکانشان از گزند قتل عام در امان بمانند، آنان را به التماس به خانواده های کرد و یا حتی ترک می سپردند .  بسیاری در بین راه طاقت نیاورده، جان باختند .  رودخانه های دجله و فرات همواره از اجساد ارامنه  پر بود .  گاهی اعدام های دسته جمعی ارمنیان و جنایات وحشیانه جلادان ترک سبب می شد تا در مواردی اندک همسایگان کرد به یاری ارامنه اقدام کنند ، هر چند که خود کردها نیز از یاری به ارامنه وحشت داشتند هر کرد یا حتی ترکی که از ارامنه حمایت می کرد کشته می شد .  جنایات آنان بحدی بود که تعدادی از سیاستمداران ترک همچون صلال استاندار آلپو ( حلب ) ، مظهر استاندارد آنکارا با کشتار ارامنه مخالفت ورزیده و از کار برکنار شدند .  جلادان در ترابوزان واقع در ساحل جنوبی دریای سیاه روش جدیدی از کشتار را در پیش گرفتند .  آنان دسته های ارمنی را در قایق های کوچک سوار کرده و آنان را از قایق به دریا می ریختند .  در بعضی شهرهای دیگر مانند وان نیز از همین روش برای کشتار استفاده می شد .  بعضاٌ تبعیدیان را در رودخانه های دجله و فرات نیز غرق می کردند .

دنیا که در آن زمان دستخوش جنگ جهانی اول بود از عمق فاجعه ای که در ترکیه در حال وقوع بود ، بی اطلاع بود .  طرح نژاد کشی و قتل عام تا آنجا که ممکن بود مخفی و با برنامه اجرا شد.  دولت آلمان که با عثمانی متحد شده بود و از نزدیک رویدادها و حوادث ترکیه را نظاره می کرد ، نه تنها جلوی آتش شهوت ، کشتار و جنایات ترکها را نمی گرفت، بلکه در مواردی نیز عمل عثمانی را تائید می نمود .

امروزه ارامنه در سرتاسر جهان پراکنده شده اند که بیشتر آنان از فرزندان یا نوادگان بازماندگان کشتارها هستند .  اگرچه هنوز هم تعدادی از بازماندگان آن جنایات در بین ما زندگی می کنند .  ارمنیانی که موفق به فرار شدند ، به کشورهایی چون سوریه ، لبنان ، روسیه ، آمریکا ، اروپا و تعدادی نیز به ایران پناه برده و زندگی جدیدی را آغاز کردند .

امروزه دولت ترکیه نژاد کشی ارامنه را تکذیب نموده و ادعا می کند ارامنه تنها از منطقه جنگی شرق منتقل شده اند و درخصوص کشته شدگان با ناچیز خواندن شمار قربانیان ادعا می کند که آنها در جنگ و درگیریهای قومی کشته شده اند .  نژادکشی ارامنه برعکس آنچه که دولتمردان کنونی ترکیه ادعا می کنند .  در سرتاسر آناتولی و قلمرو امپراطوری عثمانی اجرا شد .

همه ساله ارامنه سراسر جهان در روز 24 آوریل بعنوان سالروز قتل عام 1915 در کلیسا گرد هم آمده و یاد قربانیان آن فاجعه بزرگ را گرامی می دارند .  آنچه که در سال 1915 در ترکیه در قبال ملت ارمنی رخ داد و بیش از یک و نیم میلیون قربانی گرفت ، همچون لکه ننگی است در تاریخ بشریت .  جنایات ، کشتارها ، تجاوز بعنف زنان ارمنی و اعمال وحشیانه دولتمردان ترک بحدی فجیع است که مطالعه آنها تن هر انسان آزاده ای را می لرزاند .

مولف آ. الله وردی